اتاق درمان تنها اتاقی‌ست که درمانگر و درمان‌جو در محیط امن و آرام و با اعتماد کامل، رو‌به‌روی هم قرار گرفته و درمانگر بدون قضاوت درمان‌جو، شنونده‌ی فعال هست تا اگه مشکلی در چگونگی روابط با افراد دیگر یا سایر اعضای خانواده از طرف درمانجو وجود داره یا با شکستی رو‌به‌رو شده، اون رو راهنمایی می‌کنه تا به خود واقعی‌ش دست پیدا کنه و با تغییر در تفکر و با بینش عمیق‌تر نسبت به ذهنیت خود، مهارت چگونه زندگی‌کردن رو یاد می‌گیره چرا‌که زندگی یک غریزه نیست بلکه یک مهارت هست.

درنظر بگیرید که دختری چند بار پشت سرهم رابطه عاطفی داشته و هر بار بهش خیانت شده!
چرا باید این‌طور بشه؟ داستان از چه قراره که هر ‌بار‌ بهش خیانت میشه و مردان مورد علاقه‌ش بی‌وفا از‌آب درمیان؟ این نشون میده که احتمالا گره‌ای در دنیای روانی این دختر وجود داره. در واقع در روانکاوی، خیانت برای روان این فرد آشناست؛یعنی برای این دختر رابطه‌ی خیانت‌آمیز تنش کمتری داره تا رابطه‌ی وفادارانه.
به‌ لحاظ روانشناختی، روان ما به الگوهای آشنا می‌چسبه.
برای درک بهتر مثالی می‌زنم؛
دختری که فرزند اول خانواده بوده و مورد توجه والدین بوده ناگهان فرزند دوم به‌دنیا میاد و تمام اسباب‌بازی اونو تصاحب می‌کنه و تمام توجه خانواده و والدین رو به سمت خودش معطوف می‌کنه، بنابراین این دختر فکر می‌کنه که بهش خیانت شده و انگار که والدینش به عشق او‌خیانت کرده‌اند، در خانواده خودش رو درجه دوم به حساب میاره، پس دربزرگسالی در ارتباط عاطفی دچار مشکل میشه، چرا که احساس می‌کنه که کسی بهش توجه نمی‌کنه و تجربه ناخوشایندی در کودکی داشته، پس در بزرگسالی ناخودآگاه، درگیر روابطی میشه که این الگوی از کودکی مانده رو باز‌آفرینی‌کنه، و ناخود‌آگاه عاشق کسانی میشه که بهش توجه نمیشه و وفادار هم نیستن چون به لحاظ روانی در رابطه با دیگران هم و خیانتی که بهش میشه باز مثل دوران کودکیش خودش رو در درجه دوم فرض می‌کنه، ناخودآگاه به‌لحاظ روانی اینو به شریک عاطفیش هم منتقل می‌کنه و در اولولیت اول طرف مقابلش نیست و جزئی از تله‌های عاطفی این شخص هست که توش‌گرفتار شده.